انجمن علمی مدیریت دانشگاه شهید بهشتی

وبلاگ ویژه دانشجویان ورودی جدید رشته مدیریت

انجمن علمی مدیریت دانشگاه شهید بهشتی

وبلاگ ویژه دانشجویان ورودی جدید رشته مدیریت

چهار چهره مدیریتی

 

 

چهار چهره مدیریتی 

 

 




 

 

 

مایکل پورتر

مایکل پورتر در سال 1947 در آمریکا بدنیا آمد. مدرک کارشناسی مهندسی مکانیک را از دانشگاه پرینستون و کارشناسی ارشد  مدیریت  ام بی ای (MBA) و دکترای اقتصاد کسب و کار را از دانشگاه هاروارد اخذ کرد. او در تمام مراحل تحصیلی شاگرد نمونه  و برجسته بود. درسال 1981 در 34 سالگی به درجه استادی در دانشگاه هاروارد نائل شد. او یکی از چهار استاد دانشگاه با این عنوان در سابقه 100 ساله هاروارد بود.
پورتر در زمینه مفاهیم و موضوع هایی همچون راهبرد، راهبرد رقابتی، مزیت رقابتی، زنجیره ارزش، و مزایای رقابتی ملل شهره آفاق است و یک متفکر با نفوذ محسوب می شود. او در این حوزه ها برای کسب و کارها و حکومت های متعددی در سراسر جهان سخن گفته و مشاوره داده است.
او چهار بار به دریافت جایزه مکینزی و نیز جوایز متعدد دیگری دست یافته است. پورتر موسس دوره راهبرد در هاروارد است. او رهبر موسسه راهبرد و رقابت است که با همکاری دانشگاه هاروارد و مدرسه بازرگانی هاروارد تاسیس شده است.
او تاکنون 16 کتاب و بیش از 100 مقاله منتشر کرده است. اولین کتاب او «راهبرد رقابتی»، درسال 1980 چاپ شد که با استقبال کم نظیر دانشگاهیان و مدیران صنایع مواجه شد. بگونه ای که تاکنون بیش از 60 بار این کتاب به چاپ رسید ه است و به 20 زبان دنیا ترجمه شده است. کتاب های «مزیت رقابتی» و «مزیت رقابتی ملل» او نیز جزو پرفروش ترین کتاب های مدیریتی بوده است. کتاب های او به ویژه کتاب «راهبرد رقابتی» نگرش مدیران عامل را به شرکت و صنعت خود عوض کرد و هنوز متفکر با نگرش راهبردی «انجیل انتخاب» محسوب می شود. بی جهت نیست که او را پیامبر برنامه ریزان راهبردی خوانده اند. 

  

 

 

استفان کاوی

 

استفان کاوی در آمریکا به دنیا آمد. لیسانس را از دانشگاه یوتاه، فوق لیسانس را در رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه هاروارد و دکترا را از دانشگاه یانگ اخذ کرد. در همان دانشگاه سالها به تدریس در زمینه مدیریت کسب و کار و رفتار سازمانی اشتغال داشت. هنگام حضور در دانشگاه هاروارد به شدت به جنبه های انسانی سازمانها علاقه مند

شد و در آن زمینه به فعالیت پرداخت. پس از آن خود موسسه ای به نام کانون بین المللی رهبری کاوی تاسیس و فعالیتهای وسیعی را به عنوان مدرس و مشاور در بیش از نیمی از 500 شرکت موفق در آمریکا آغاز کرد. کاوی مقالات بسیاری در زمینه رهبری، کارایی فردی و سازمانی و روابط خانوادگی و اجتماعی تالیف کرده است. او سخنران زبردست و نویسنده برجسته ای است که همواره کتابهایش درصدر پرفروش ترین کتابهای مدیریتی قرار گرفته و به زبانهای مختلف منتشر شده است. او آموزش مدیران شرکتها را در همه سطوح وجهه همت خود قرار داده و تاکنون جوایز متعدد و چندین دکترای افتخاری کسب کرده است.
کتاب هفت عادت مردمان موثر او شهرت جهانی دارد و تاکنون به 40 زبان زنده دنیا ترجمه و در بیش از 15 میلیون نسخه در 70 کشور به فروش رفته است. این کتاب بیش از 10 سال در فهرست پرفروش ترین کتابهای جهان قرار داشت. مجله فوربس در سال 2002 کتاب هفت عادت را یکی از 10 کتاب موثر مدیریتی در قرن بیستم معرفی کرده است. در سال 1996 مجله تایم او را به عنوان یکی از 25 آمریکایی تاثیرگذار عنوان کرده است.
کاوی پس از آن، هفت کتاب دیگر از جمله عادت هشتم و نخست امور نخست را منتشر کرده که همگی جزء کتابهای پرفروش بوده است.
وارن بینس معتقد است کتاب هفت عادت به نکات ظریفی می پردازد و نیازهای باطنی انسان را پاسخ می گوید. کنت بلانچارد درباره او گفته است کاوی موجودی خارق العاده است. نوشته های او پرمحتوا و پرمعناست. او به مردم توجه دارد. استفان کاوی فراتر از یک نویسنده است.
او توانمند می سازد و خواننده را با روشهای بهبود عادات زندگی خود آشنـــا می کند. او اصول اساسی اثربخشی و بهره وری انسانها و سازمانها را در قالب اصول هفت عادت که منطبق بر قوانین طبیعی است عرضه می کند. کاوی مبلغ و مفسر پارادایم اصول محور و نگرش مبتنی بر منش، اصول و رویکرد از درون به برون است. او معتقد است انسان باید با یک وجدان آگاه، خاضعانه قوانین طبیعی را بپذیرد، از زیربار مسئولیت شانه خالی نکند، اثرگذار باشد، با آفرینش تصویر ذهنی برای هر طرح، رویدادهای آینده زندگی خود را رقم زند و کارهای مهم و ضروری را در اولویت قرار دهد. در این صورت است که با رشد یک وجدان بیدار و خودآگاهی متعهد او می تواند در ارتباط با دیگر انسانها به تفاهم برسد، آنان را درک کند، تفکر برنده - برنده داشته باشد و با همکاری خلاقانه به هم افزایی برسد. توصیه و تاکید مهم او این است که این همه در پرتو بازسازی و بهبود مستمر و تجدید متوازن قوا و به تعبیر او تیزکردن اره وجود خود در ابعاد مختلف میسر است. رهبران و سازمانهای موردنظر کاوی را انسانهایی تشکیل می دهند که به یکپارچگی وجود رسیده اند و فهم و برداشت آنها از جهان، منش آنان را به گونه ای شکل داده که گرایشها و رفتارهای موثر و مثبت دارند.

 

اندرو گرو

یک ویژگی شرکت اینتل این است که حتی افرادی با 20 سال تجربه را برای آموختن زمینه های نو و بی سابقه به مرکز آموزش بفرستد. ما در اینتل توانسته ایم دیوار میان دارندگان قدرت سازمانی و دارندگان دانش و خبرگی را فرو بریزیم. در عصر دیجیتال حرفه هرکس تنها به خودش مربوط است و او باید از آن نگهداری کند. پیروزی در کار بذر نابودسازی خود را

نیز به همــراه دارد، زیرا رقبا بیشتر برانگیخته می شوند. همه باید خود را در مسیر بادهای دگرگونی قرار دهیم. برای جانشین کردن اعضای مدیریت ارشد سازمانها باید به دنبال کسی گشت که به راهبرد و روش گذشته دلبستگی ویژه ای نداشته باشد.
در بسیاری از سازمانها، رهبران آخرین افرادی هستند که از بروز دگرگونیهای چشمگیر آگاه می شوند.
«اندروگرو» (
ANDREW GROVE) رهبر شرکت اینتل در مجارستان متولد شده است. در سال 1956 تنها با داشتن 20 دلار باتوجه به نابسامانی اوضاع کشورش آنجا را به سمت نیویورک ترک کرد. سه سال بعد با درآمدی که از راه کارگری در رستورانها به دست آورده بود در رشته شیمی فارغ التحصیل شد. با تلاش و پشتکار کم نظیر سه سال بعد، از دانشگاه برکلی دکتری خود را دریافت کرد. پایان نامه دکتری او در زمینه نیمه هادیها هنوز جزء بهترین کتابهای فنی در این زمینه است. این درحالی است که به هنگام مهاجرت به آمریکا هیچ زبان انگلیسی نمی دانست اما اشتیاق فراوان به یادگیری و علاقه به خلق کالاهای باارزش پایدار در وجود او نهفته بود. پس از آن دانشگاه برکلی را رها کرد و برای همکاری با موسسان شرکت اینتل یعنی «گوردن مور» و «روبرت نویس» به آن شرکت پیوست و به عنوان رئیس بخش تحقیق و توسعه مشغول به کار شد. سپس به عنوان مدیرعامل مسئولیت و رهبری شرکت را پذیرفت.
اندی گرو تاکنون چند کتاب مدیریتی نوشته است و در آن تجربیات کاری و افکار خود را مطرح کرده است. کتاب «مدیریت کارا» (
HIGH OUTPUT MANAGEMENT) محصول آموزشهای او در دانشگاه استانفورد است. کتاب «تنها بی پروایان پایدارند» (ONLY THE PARANOID SURVIVE) که در سال 1996 عرضه شد به سرعت جزء پرفروش ترین کتابها قرار گرفت. عنوان این کتاب بیانگر تئوری «نقطه چرخش راهبردی» و اهمیت آن در فرایند مدیریت کسب و کار سازمانهاست که او به تفصیل آن را تشریح کرده است. او به عنوان رهبر دیرین اینتل خود را شاگرد نقطه های چرخش راهبردی می داند. چرخش حیاتی شـــــرکت اینتل از تولید حافظه به تولید تراشه های ریزپردازنده و سرآمد شدن شرکت در تولید ریزپردازنده از 64 بیت در آغاز تاسیس شرکت در 1968 تا تولید تراشه های پنتیوم کنونی و برنامه تولید تراشه با 11 میلیارد ترانزیستور در سال 2011، همگی به رهبری او انجام شده است. درآمد سالانه 2/6 میلیارد دلاری شرکت در آغاز رهبری او، در سال گذشته میلادی به 26/5 میلیارد دلار بالغ شده است. همکاران همواره او را فردی منضبط، دقیق و جزئی نگر یافته اند. او به راستی یکی از معماران عصر دیجیتال و اطلاعات است با شخصیتی برجسته و دارای جنبه های مختلف. او یک دانشمند است که چند موضوع انحصاری (PATENT) را در طرحهای نیمه هادی به نام خود ثبت کرده است. یک مدرس است که در دانشگاه و شرکت به امر آموزش اهتمام می ورزد. یک مدیر تولید است که در فتح بازارهای جدید پیشقدم است. یک برنامه ریز و آینده نگر در کسب و کار است که به عمل راهبردی اهمیت می دهد. او با آنکه بنای اینتل را مستحکم کرده و 30 سال برای شرکت مردی برای تمام فصول به حساب آمده است، با تــــواضع، خود را مدیون کارکنـان شرکت می داند. آنانی که وقتی مدیریت تصمیم اصلی را می گیرد در پیاده کردن اندیشه، بکارگیری منابع و اصلاح برنامه ها صمیمانه می کوشند و کارها را پیروزمندانه پیش می برند. او فرهنگ ارتباط صادقانه و باز را در اینتل تقویت و محیط باز دفاتر را سمبل قدرت اینتل کرد.
در این مقاله، اندیشه های بلند او به شکل یک مصاحبه ارائه شده است. مصاحبه ای که هیچگاه بدین شکل صورت نگرفته است اما به نوعی افکار و تجارب او را در قالب نظم و ترتیب درآورده است. اندیشه های شخصیتی که فقیرانه راه مهاجرت را برگزید و با همت عالی خویش مدارج دانشگاهی و مدیریتی را پشت سر گذاشت و اکنون در رأس شرکتی عظیم مانند اینتل دفتر کار او همانگونه کوچک مانده است و حتی با رشد اینتل کوچکتر نیز شده است.

                                               

                              آکیو موریتا
مقدمه: «آکیو موریتا»(
AKIO MORITA) در سال 1921 در شهرناگویای ژاپن از خانواده ای مقتدر و متمول زاده شد. با آنکه پدرش انتظار داشت او به عنوان فرزند بزرگ خانواده پای در راه او گذارد و تجارتخانه او را در حرفه صنایع نوشیدنی اداره کند اما «آکیو» از همان کودکی به وسایل الکتریکی و صوتی علاقه مند بــــود و می خواست بداند اشیاء چگونه کار می کنند. رویای او ساخت یک گرامافون الکتریکی بود. به همین دلیل رشته فیزیک را در دانشگاه اوزاکا برگزید. پس از فراغت از تحصیل و در بحبوحه جنگ جهانی دوم که ژاپن درگیر جنگ بود به عنوان افسر نیروی دریایی در دفتر فناوری، کار بـــرروی تکمیل دستگاهها و سلاحهای حرارت یاب و ادوات هدف گیر شبانه را آغاز کرد. در همان جا بود که با مهندس تیزهوشی به نام ماسارو ایبوکا (MASARU IBUKA) آشنا شد. ایبوکا نابغه اختراع بود و در همان زمان شرکتی را به نــام «ابزار دقیق ژاپن» تاسیس کرده و آمپلی فایر نیرومندی ساخته بود که می توانست آشفتگی جریان مغناطیسی در عماق آب را برای زیردریائیها اندازه گیری کند.


پس از بمباران اتمی ژاپن در سال 1945 و پایان یافتن جنگ، موریتا به شهر خود ناگویا برگشت و ایبوکا نیز با هفت کارمند خود که از شرکت قبلی به همراه آورده بود در ساختمانی کهنه و خالی و نیمه ویرانه در توکیو شرکت جدیدی را تاسیس کرد. موریتا پس از مدت کوتاهی برای تدریس به توکیو آمد واطلاع یافت که دوست و همکار او ایبوکا سلسله مقالاتی را در زمینه دستگاههای الکتریکی در روزنامه معروف ژاپنی «آساهی» می نویسد و شرکتی را تاسیس کرده است. او به ملاقات دوستش شتافت و تصمیم گرفت به صورت نیمه وقت و پس از مدت کوتاهی تمام وقت به او بپیوندد و با همفکری یکدیگر شرکت جدید خود را تاسیس کند. ایبوکا 38 ساله و موریتا 25 ساله در سال 1946 شرکت را با نام «شرکت مهندسی مخابرات توکیو»(
TOTSUKO) با 500 دلار سرمایه (190.000 ین) و 20 نفر تاسیس کردند. محل فعالیت شرکت طبقه سوم یک ساختمان نیمه مخروبه در منطقه منهدم شده ای قرار داشت که تمامی دیوارهای بتونی آن شکافهای عمیق برداشته بود. بدین ترتیب سنگ بنای شرکت عظیم سونی به همت دو انسان سخت کوش با فعالیت تعمیر رادیو گذاشته شد. 12 سال بعد و پس از دستیابی به موفقیتهای پی درپی در کار برروی محصولات الکتریکی و عرضه فرآورده های صوتی و تصویری نظیر پلوپز برقی، ولت متر، بالش برقی، ضبط صوت، رادیو، تلویزیون و ویدئو، شرکت به نام «سونی» تغییر نام داد. موریتا در سال 1953 اولین سفر خود را به آمریکا و اروپا انجام داد و کمی بعد با فکر گسترش صادرات و کسب و کار سونی به ماوراء مرزهای ژاپن و بویژه آمریکا، به همراه خانواده خود به نیویورک رفت و در سال 1960 شرکت سونی آمریکا را تاسیس کرد. اولین رادیوی ترانزیستوری جهان (TR-55) در سال1956 توسط شرکت ساخته شد و سال بعد کوچکترین رادیوی ترانزیستوری جیبی(TR-63) با ابعاد32 ×71×112 میلیمتر و قیمت 13800 ین عرضه گردید. البته این رادیو کمی بزرگتر از جیب معمولی پیراهن بود و لذا موریتا پیراهنی با جیب بزرگتر برای خود تهیه کرده بود که بتواند عنوان جیبی را برای آن اثبات کند قیمت صادراتی این رادیو39/95 دلار بود. اولین تلویزیون ترانزیستوری مدل 8 اینچی(TV8-301) در سال 1959 و کوچکترین و سبک ترین تلویزیون (TV5-303) در سال 1962 و بالاخره تلویزیونهای رنگی کروماترون در سال 1964 و ترنیترون در سال 1968 ساخته و عرضه گردید.

شمارش تعداد محصولاتی که این شرکت از آغاز تاسیس تاکنون ابداع و به بشریت عرضه داشته مشکل است و علاوه بر مواردی که برشمرده شد، ویدئو، دیسک فشرده، فلاپی دیسک، نوارهای ویدئوئی بتاماکس، واکمن، تلویزیون دستی کوچک، پخش استریو، دوربینهای فیلمبرداری 8 میلیمتری، دوربینهای عکاسی و دهها اختراع دیگر را شامل می شود.

در مدت همکاری این دو یار باوفا، ایبوکا انرژی خود را بر روی انجام تحقیقات فناوری و توسعه محصول متمرکز کرد و موریتا دست به گسترش سونی در مناطق مختلف دنیا، جهانی سازی شرکت و توجه به مسائل مالی، توسعه منابع انسانی و ورود به دنیای نرم افزار زد. موریتا پیشتاز طرح ایده جهانی شدن شرکتها بود و برای گسترش شرکت خود به بسیاری نقاط دنیا رفت وآمد می کرد. او شناخته شده ترین ژاپنی در آمریکاست که جوایز متعددی را دریافت کرده است.

توانایی او در مطالعه و شناخت دو فرهنگ شرقی و غربی و ترکیب جنبه های خوب آن با یکدیگر شگفت انگیز بود.

موریتا در سال 1959 عنوان نایب رئیس سونی را داشت و در سال 1971 به ریاست سونی رسید و تا سال 1994 که به عنوان ریاست افتخاری سونی بازنشسته شد در سمتهای مختلف ریاست، مدیریت عامل و ریاست هیئت مدیره فعالیت کرد. ایبوکا دوست و همکار او در بنیانگذاری شرکت در سال 1997 درگذشت. چهارسال قبل از آن، موریتا به هنگام بازی تنیس دچار حمله قبلی شد و تا سال 1999 که در 78 سالگی جهان را وداع گفت صندلی چرخدار سوار می شد. موریتا مسیر زندگانی و نظرات و افکار خود را در زمینه کسب و کار صنعت الکترونیک و فناوری برتر در کتابی به نام «ساخت ژاپن» در معرض استفاده همگان قرار داده است. همت والای او و دوست و همکار و همراهش ایبوکا، از خاکسترهای ویرانه های جنگ جهانی دوم، شرکتی جهانی را پدید آورد که رهبری بلامنازع اختراعات پی درپی و عرضه محصولات و وسایل الکترونیکی صوتی و تصویری و فناوری اطلاعات را در اختیار خود گرفت و در سال 2003 با 161100 نفر کارمند، فروش 62 میلیارد دلاری را به دست آورد.

گردآوری شده توسط حورا هنردوست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد